درصنایع پاییندستی این قاعده بهمراتب پررنگتر است ومواردی مانند خامفروشی، ناهماهنگی محصول، نوسان عرضه مواد اولیه، تغییر درقیمت مواد و...به سردرگمی تولیدکنندگان منجر خواهد شد.همین مسأله سبب میشود ارتباطی منطقی و قابل پیشبینی بین تولید، عرضه و تقاضا صورت نگیرد ودرنتیجه، زنجیره تولید وتامین دچار معضلاتی شود.بهترین راهحل ممکن در این مسیر، مهار ومدیریت مولفههای ریسکپذیر وایجاد حاشیه امنیت تولیدی وذهنی برای فعالان عرصه صنعت است.این حاشیه امنیت وقدرت ریسکپذیری و پیشبینی موثر بازار، به ایجاد ارتباطی منطقی میان مولفهها منجر میشود. دراین مسیر نیاز مبرمی نسبت به تثبیت و تبلور نگرش سیستمی در حوزه مدیریت صنعتی؛ چه پاییندستی و چه بالادستی داریم. خروجی این سیستم، قاعدتا باید کاهش دغدغههای تولید و عرضه در حوزه صنعت باشد. دراین صورت تولیدکنندگان صنعتی نهتنها قدرت مدیریت هزینههای خود را ارتقا میدهند، بلکه زمان و توان تمرکز موثر بر مهندسی ارزش واستفاده از فناوریها و تکنیکهای خلاقانه و نوین را نیز پیدا خواهند کرد. تمرکز بر ماهیت و کارکرد منفی مولفههای بازدارنده درمسیر تولید صنعتی کشور ومهار ومدیریت آنها براساس یک مکانیسم پویا و نظاممند، دغدغه مهمی است که در مسیر تحقق آن باید تلاش گستردهای صورت داد و به ثمرات مطلوب آن دست یافت.